Thursday, September 04, 2008

مرگ يك جبار ستم پيشه


مرگ يك جبار ستم پيشه

دکترعزت مصلي نژاد

سالهاي 1350 و 1351 براي بسياري از روشنفكران ايراني سالهاي اميد و آرزو بود. من و سه تن از ياران موافق هر ماه در باشگاه بانك مركزي جمع مي شديم و ضمن صرف شام درباره سياست روز بحث ميکرديم. يكي از دوستان كه بر ما سمت استادي داشت تازه از شيلي بازگشته بود و با خانم سالوادور آلنده رئيس جمهور سوسياليست شيلي ملاقات كرده بود. او به ما اطمينان داد كه سوسياليسم دمكراتيك در شيلي پيروز خواهد شد و سازمان سيا در برابر اراده مردم شيلي عقب نشيني خواهد كرد:
ــ "خانم آلنده به من گفت كه شيلي صد و پنجاه سال سنت ليبراليسم دارد و ما حتي يك زنداني سياسي نداريم."
روز چهارم ارديبهشت سال 1352 من توسط ساواك دستگير شدم و بعد سلول بود و شكنجه و تلاش براي بالا نگه داشتن روحيه. يك روز تابستان 52 در زندان كميته نگهبان مرا به دستشويي فرستاد. يك زنداني سيبيلو را در دستشويي ديدم كه گويا تازه دستگير شده بود. به تندي قبل از اينكه نگهبان برسد از او اخبار بيرون را جويا شدم:
ــ "در شيلي ژنرال پينوشه كودتا كرد؛ آلنده كشته شد؛ بيش از 3 هزار نفر را كشتند و 30 هزار نفر در استاديوم ورزشي زنداني هستند."
سرو كله نگهبان پيدا شد. با چند دشنام به خود، زنداني سيبيلو را به سلولش برد. آن روز در سلول زندان كميته روز تيره اي را گذرانيدم. روحيه ام آنقدر پايين ‌آمده بود كه اگر مرا زير شكنجه مي بردند معلوم نبود چه از كار درمي آمدم. بعدها در يكي از سلول هاي عمومي زندان كميته مشترك، يكي از زندانيان مجاهد تازه دستگير شده داستان مقاومت آلنده، درنده خويي ژنرال پينوشه و خودكشي احتمالي شاعر شيليايي پابلو نرودا را برايمان تعريف كرد و در پايان نتيجه گرفت: "آلنده علي وار رفت."
و در سالهايي كه پس از آن آمد، ژنرال پينوشه كه زماني خودش را طرفدار آلنده و ايجاد كننده نظم همگاني جا مي زد، به عنوان يكي از مهره هاي سازمان سيا با پاشنه هاي آهنين بر شيلي حكومت كرد. در زمان كودتا جورج بوش پدر رئيس سازمان سيا بود و در همان روزها سياستمدار برجسته شيليايي Orlando Letelier همراه يك نفر آمريكايي به نام Ronni Moffitt طي يك تصادف ساختگي در واشنگتن به قتل رسيدند. براي هيچكس جاي شك نبود كه دست پينوشه و سازمان سيا در كار است. تحقيق در مورد اين قتل از 1976 آغاز شد، ليكن سازمان سيا، بوش پدر و اخيرا بوش پسر جلو ادامه تحقق را گرفتند.
پينوشه 17 سال بر شيلي حكومت كرد و در اين مدت، به كمك سازمان سيا، سكوت يك قبرستان را بر شيلي حاكم نمود. زنده ياد حسين اقدامي در كتابي كه در اين مورد ترجمه كرده شمه اي از ديكتاتوري نظامي پينوشه و ياس فلسفي روشنفكران آن زمان را بازگو كرده است.
حكومت ژنرال پينوشه به تدريج ناتواني خود را آشكار كرد و پينوشه را مجبور ساخت كه از قدرت سياسي كناره گيري كند و به عنوان يك سناتور تمام عمر كماكان از خزانه ملت بخورد. در اكتبر 1998 زماني كه پينوشه ديگر قدرت سياسي نداشت براي معالجه به لندن رفت و در آنجا درخواست استرداد او توسط قاضي اسپانيولي براي تحقيق در مورد نقش او در قتل شهروندان اسپانيا در جريان كودتاي 1973 تسليم دولت انگليس شد. اين يك پيروزي بزرگ براي هواداران حقوق بشر بود و با خود پيامي به همه ي جباران زمانه مي داد كه هيچكس نمي تواند از مجازات اعمال ضدبشري خود معاف باشد. افسوس كه دولت انگليس پس از 16 ماه پينوشه را به عنوان اينكه سخت بيمار است و نمي تواند محاكمه را تحمل كند تحويل دولت شيلي داد.
پينوشه در شيلي يك باره سالم شد و با هواداران خود خوش و بش كرد. بعد از آن 14 بار تلاش شد كه پينوشه را مورد پيگرد قرار دهند و آخرين بار موفقيت نسبي به دست ‌آمد كه با مرگ پينوشه متوقف ماند. مارگارت تاچر نخست وزير انگليس (كه پينوشه در جنگ فالكلند عليه آرژانتين او را ياري داد) و جرج بوش رئيس جمهور آمريكا در متوقف ماندن پيگرد عليه پينوشه نقش اصلي را ايفا كردند.
پينوشه روز يكشنبه 10 دسامبر 2006 در چهل هشتمين سالروز امضاي اعلاميه حقوق بشر در سن 91 سالگي از سكته قلبي مرد. در حالي كه 4 هزار نفر نظامي در آكادمي ارتش به او اداي احترام كردند و حدود 6 هزار نفر در مراسم تشيع جنازه او شركت كردند. اين خود نشان مي دهد كه جباران ستم پيشه پايگاه اجتماعي خود را دارند. البته ميليون ها نفر از مردم شيلي و انسانهاي آزاده جهان از مرگ او شادي كردند با اين درك كه مرگ ديكتاتور مرگ ديكتاتوري نيست. خانواده بوش با مرگ پينوشه نفس راحتي كشيدند زيرا با متوقف شدن پيگرد پرونده قتل "اورلاندو لتيليه" نقش آنان كماكان مكتوم خواهد ماند.
مرگ پينوشه نشان داد كه جباران ستم پيشه، فاسد نيز هستند. پينوشه ميليونها دلار از اموال ملت را حيف و ميل كرده است. ايرابل آلنده، برادرزاده رئيس جمهوري فقيد شيلي، از دادگاه خواسته است كه جلو انتقال پول ملت را به ورثه پينوشه بگيرد. جنازه پينوشه را مي خواستند در سانتياگو دفن كنند، ليكن از ترس آنكه مردم جنازه را بيرون بكشند و با آن كاري كنند كه پينوشه با ديگران كرد، جسد او را سوزانيدند.
"ميشل باشله" رئيس جمهوري شيلي كه خود از قربانيان پينوشه است دوران او را دوراني سخت و هولناك خواند. روزنامه سانتياگو به نام لاناسين (La Naciyn) صفحه اول خود را سياه منتشر كرده كه در وسط آن ژنرال با عينك دودي با نگاهي شوم ايستاده (عكس بعد از كودتا) است و در زير عكس عنواني چاپ شده است كه مي توانست بر سنگ قبر اين جبار ستم پيشه نوشته شود:
"پينوشه 2006 ــ 1915
هرگز چنين مباد."

No comments: